Sunday, June 01, 2014
فن پاسخ دادن
مردی به طور مسخره به مرد ضعیغی گفت: تو را که از دور دیدم، فکر کردم زن هستی!
آن مرد جواب داد: من هم تو را که از دور دیدم فکر کردم مرد هستی!
چرچیل وزیر چاق بریتانیا به برناردشاو که وزیر لاغری بود گفت هر کس تو را ببیند فکر می کند بریتانیا را فقر غذایی فرا گرفته است.
برناردشاو جواب داد: و هرکس تو را ببیند علت این فقر را می فهمد!
ملا نصرالدین وارد روستایی شد و یکی از اهالی به او گفت: ملا! من تو را از طریق الاغت می شناسم!
ملا جواب داد: اشکالی ندارد، چون الاغ ها یکدیگر را خوب می شناسند!
مردی به زنی گفت: تو چه قدر زیبا هستی! زن گفت کاش تو هم زیبا می بودی تا همین حرف را بهت می گفتم.
مرد گفت: اشکالی ندارد، تو هم مثل من دروغ بگو!
زوج جوانی در کنار هم نشسته بودند و دختر شدیدا غمگین بود. شوهرش گفت: تو دومین دختر زیبایی هستی که در عمرم دیده ام.
دختر با حالت تعجب پرسید: پس اولیش کیه؟
شوهر گفت: خودت هستی وقتی تبسم روی لب داری.
زنی روستایی با چهار الاغش از مسیری عبور می کرد که دو جوان با تمسخر به او گفتند: صبح بخیر مادر الاغ ها!
زن سریعا جواب داد: صبح شما هم بخیر فرزندان عزیزم!
روزی چرچیل از کوچه باریکی که فقط امکان عبور یک نفر را داشت رد می شد که یکی از رقبای سیاسیش از روبرو رسید. بعد از این که کمی زیر چشمی به هم نگاه کردند، رقیب گفت: من هیچ وقت خودم را کج نمی کنم تا یک احمق از کنارم عبور کند.
چرچیل در حالی که خودش را کج می کرد، گفت: ولی من این کار را می کنم!
یکی از پسرهای همکلاسی در جمعی از دانشجویان داشت از خودش تعریف می کرد و ضمن صحبت هایش گفت: "شخصیت و متانت همین طوری از من می ریزد."
بلافاصله گفتم: "فکر کنم همه اش ریخته!"
Labels: Tanz