3Jokes . com

Funny Jokes, Funny Pictures

tmplt

خبرنامه

   RSS Feed  کانال تلگرام
   RSS Feed  فبسیوک
   RSS Feed  عضویت در خبرخوان
   RSS Feed  خبرنامه با ایمیل
   RSS Feed  راهنمایی




ارسال مطلب

جوک، اس ام اس و مطالب جالب خود را برای ما بفرستید.

فرستادن مطلب (کلیک کنید)

شماره ارسال SMS از طریق موبایل: 0935-6243988


تبادل لینک


Monday, May 26, 2014

گذشت (داستان کوتاه)

گویند یک شب مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد دکان نجاری شد. عادت نجار این بود که موقع ترک کارگاه وسایل کارش را روی میز بگذارد. آن شب، نجار اره اش را روی میز گذاشته بود. همین طور که مار گشت می زد، بدنش به اره گیر کرد و کمی زخم شد. مار خیلی عصبانی شد و برای دفاع از خود اره را گاز گرفت. این کار سبب خون ریزی دور دهانش شد و او که نمی فهمید چه اتفاقی افتاده، با خیال این که اره دارد به او حمله می کند و مرگش حتمیست تصمیم گرفت برای آخرین بار از خود دفاع کرده و هر چه شدیدتر حمله کند. او بدنش را به دور اره پیچاند و هی فشار داد. صبح که نجار به کارگاه آمد، روی میز به جای اره، لاشه ماری بزرگ و زخم آلود را دید که فقط و فقط به خاطر بی فکری و خشم زیاد مرده بود.

ما در لحظه خشم می خواهیم به دیگران صدمه بزنیم ولی بعد متوجه می شویم که به جز خودمان کس دیگری را نرنجانده ایم و موقعی این را درک می کنیم که خیلی دیر شده. در زندگی بیشتر لازم است که گذشت و چشم پوشی کنیم، از اتفاق ها، از آدم ها، از رفتارها، از گفتارها... و گذشت و چشم پوشی عاقلانه و به جا را به خودمان یاد بدهیم.

Labels:



لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید:

Copyright by www.3Jokes.com