3Jokes . com

Funny Jokes, Funny Pictures

tmplt

خبرنامه

   RSS Feed  کانال تلگرام
   RSS Feed  فبسیوک
   RSS Feed  عضویت در خبرخوان
   RSS Feed  خبرنامه با ایمیل
   RSS Feed  راهنمایی




ارسال مطلب

جوک، اس ام اس و مطالب جالب خود را برای ما بفرستید.

فرستادن مطلب (کلیک کنید)

شماره ارسال SMS از طریق موبایل: 0935-6243988


تبادل لینک


Saturday, April 26, 2014

خاطرات بامزه شما - سری 17

برادرزاده ام هفت سالشه، داشته تکلیفشو انجام می داده قسمت جمله سازی نوشته: بابا باد داد!

شماره شناسنامه بابام ۲۱۰ هست. من بچه که بودم فکر می کردم بابام دویست و دهمین آدمیه که توی جهان به دنیا اومده!

داشتم تو کلاس از اول تا آخر با دوستم حرف می زدم، استاد آخرای کلاس دیگه از دستم خسته شده بود، گفت پنج دقیقه مونده، دیگه حرفاتو جمع بندی کن!

استاد داشت قطعات داخل کیس رو نشون می داد، یکی از دخترا گفت: استاد! ویندوزش کجاست؟

ظهر تو تلویزیون دختره می گفت بابام گاوهاشو فروخته، برای خواهرم جهاز خریده.
بابام بهم گفت شانس آوردیم دختر نداریم، وگر نه مجبور بودم بفروشمت!

یه بار تو فامیل داشتن ازم تعریف می کردن، اومدم مثلا فروتنی کنم؛ گفتم: نه بابا اغراق می فرمایید، منم یه خری مثل شمام!

با یکی دوام شد، گفتم هیچ گ...ی نمی تونی بخوری.
گفت: حالا می بینی!
فرستنده: 09355449428

پسر یکی از آشناها یه شلوار جین مدل پاره خریده بود. مامانش هم رفته بوده اتاق رو مرتب کنه دیده یه شلوار پاره توی کمدشه. برداشته درسته انداخته توی آشغالی!

نشستیم تو ماشین، مامانم می خواد از خواب دیشبش بگه. ما هم همه گوشامونو تیز کردیم ببینیم چی می گه.
مامانم: دیشب یه خوابی دیدم...
بابام ذل زده تو چشماش می گه: من یا تو؟!
الان من باید چی بگم دقیقا؟ مسئولین رسیدگی کنن لطفا!
فرستنده: غزل

ﺗﻮ ﺍﺗﻮﯾﻮﺱ ﯾﻪ ﭘﺴﺮﺑﭽﻪ ﯼ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺯ ﮐﻪ ﺣﺪﻭﺩﺍ 3 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩ ﮔﺮﯾﻪ می کرﺩ ﻭ ﺗﺎﻧﮑﺮ ﺗﺎﻧﮑﺮ ﺍﺷﮏ می رﯾﺨﺖ. ﺑﻪ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ می گفت ﭼﺮﺍ ﻭﺍﺳﻢ ﺷﮑﻼﺕ ﻧﺨﺮﯾﺪﯼ؟ چه جیغ های بنفشی هم ﮐﻪ نمی زد... ﺧﻼﺻﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﺻﺒﺮ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻟﺒﺮﯾﺰ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ ﺁﻣﭙﻮﻝ می زنم ها!
ﺑﭽﻪ ﭘﺮﺭﻭ ﭘﺮرﻭ ﺷﻠﻮﺍﺭﺷﻮ ﮐﺸﯿﺪ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﺑﯿﺎ ﺑﺰﻥ... ﻣﻦ ﻭ ﺍﮊ ﺁﻣﭙﻮﻝ ﻣﯿﺘﻠﺸﻮﻧﯽ؟
منو می گی ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﺷﻮﮐﻢ! ﺍﯾﻨﺎ بچه اند؟ اینا اژدهان!

دختره اسمشو توی پروفایلش گذاشته: R R R
بهش گفتم یعنی چی؟
گفت: ستاره دیگه!

دختر خاله ام به بچه اش برای این که شیرینی زیاد نخوره دندوناش خراب نشه گفته شیرینی ها رو شمرده ام، یه دونه اش کم بشه می زنمت! بچه هم وقتی همه خواب بودن رفته همه شیرینی ها رو نصفه گاز زده که تعدادش کم نشه! هوش و استعدادت تو حلقم!
فرستنده: 09355449428

یارو ﺗﻮ ﭼﺖ ﮔﻔﺖ: ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺫهنم رو ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺮﺩﻩ، ﺑﭙﺮﺳﻢ؟
ﮔﻔﺘﻢ ﺑﭙﺮﺱ. ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﯼ ﻓﺎﯼ، ﻫﻤﻮﻥ ﺍﻧﺪﺭﻭﯾﺪﻩ؟
سلامتیش یه صلوات بلند بفرستین.

روز اول عید می خواستم از همسایه مون چیزی قرض بگیرم، خلاصه بعد از هماهنگی های لازم رفتم جلوی در خونه طرف در حالی که تو ذهنم مرور می کردم که چه جوری سال نو رو تبریک بگم حالا تصور کنید طرف پدربزرگش هم فوت کرده داغونه داغون. هیچی دیگه یهو در رو باز کرد، من هول شدم گفتم: سلام صبحتون به خیر! حالا ساعت چنده؟ 11/30 شب... طرفو می گی مرده بود از خنده. من هم با خاک یکسان شدم رفت!
فرستنده: سرباز

داشتم به دوستم می گفتم یه زن عمو دارم خیلی خوبه ار هر لحاظ... بعد از کلی حرف زدن دوستم برگشته می گه: حالا بگو ببینم زن عموت مجرده یا متاهله؟

یه فامیل خیلی خجالتی داریم یه شب اومد خونه بابام اینا. شب هم همون جا خوابید. صبح بهش گفتیم بفرما صبحانه. گفت: ممنون، صبحونه خورده ام!

تو یه پاساژ راه می رفتم که یهو خوردم به یه نفر و اون افتاد زمین. سریع رفتم بلندش کنم و گفتم واقعا عذرخواهی می کنم و وقتی دستشو گرفتم دیدم طرف از این مانکن هایی هست که جلوی مغازه می ذارن. اطرافمو که نگاه کردم دیدم یه یارو داره بهم نگاه می کنه و یه لبخند تمسخرآمیز هم رو لباشه. بهش گفتم خنده داره؟ من فکر کردم آدمه. یارو چیزی نگفت، خوب که دقت کردم دیدم اون هم یه مانکن دیگه است!

رفتم دندون پزشکی، دکتره یه نگاه به دندونام کرد، بعدش گفت: آقا می ری داروخونه، اون جا یه چیزای درازی داره که سرش ریش ریشیه، بهش می گن مسواک! می خری، روزی سه بار می زنی!

Labels:



لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید:

Copyright by www.3Jokes.com