3Jokes . com

Funny Jokes, Funny Pictures

tmplt

خبرنامه

   RSS Feed  کانال تلگرام
   RSS Feed  فبسیوک
   RSS Feed  عضویت در خبرخوان
   RSS Feed  خبرنامه با ایمیل
   RSS Feed  راهنمایی




ارسال مطلب

جوک، اس ام اس و مطالب جالب خود را برای ما بفرستید.

فرستادن مطلب (کلیک کنید)

شماره ارسال SMS از طریق موبایل: 0935-6243988


تبادل لینک


Saturday, February 22, 2014

شعر طنز «غزل»

یک روز که زیبا غزلی در نظر افتاد
ما را هم از عشّاق سرودن به سر افتاد

اما ز بد اقبالی و ناشی گری ما
با بانوی منزل جدلی سخت در افتاد

می گفت «سیه چشم» و «سیه زلف» دگر کیست؟
یاد تو چرا باز به رویی دگر افتاد؟

این بار کمی بحث فراتر ز جدل رفت
آینده ی رؤیایی ما در خطر افتاد

گفتم تو گمان کن که شدی همسر حافظ
گفتا همه بدبختی از آن بدگهر افتاد

او بوده بهانه که شما خیره سران را
نقل لب و چشم و قد و ساق و کمر افتاد

ای بشکند این دست که با بیش و کمت ساخت
افسوس ز عمری که به پایت هدر افتاد

جز خون جگر از هنرت چیست نصیبم؟
سوزی سخنش داشت که در جان شرر افتاد

گفتم زدی آتش به دلم، طعنه زنان گفت
آتش به حرمخانه ی شاه قجر افتاد

وقتی که هوو هست رقیب تو اقلّاً
دانی که سر و کار تو با یک نفر افتاد

بسیار قسم خوردم و او نیز به پاسخ
هر بار به نفرین و به آه جگر افتاد

عمری به گمانم که هنرمند و ادیبم
آن گونه ادب کرد که از سر هنر افتاد

بی چاره اساطیر ادب پس چه کشیدند
با آن همه اشعار که ما را خبر افتاد

حافظ که چه شب ها به در میکده خوابید
یا مولوی از ترس زنش در سفر افتاد

ما غرق خیالات، از آن «قند فراوان»
یک ذرّه چشیدیم، که آن هم «شِکر»! افتاد

بدرود «غزل»!؛ وای نه؛ نام تو زنانه است
شاید به همین نام مرا دردسر افتاد

امیرحسین مانیان

Labels:



لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید:

Copyright by www.3Jokes.com