3Jokes . com

Funny Jokes, Funny Pictures

tmplt

خبرنامه

   RSS Feed  کانال تلگرام
   RSS Feed  فبسیوک
   RSS Feed  عضویت در خبرخوان
   RSS Feed  خبرنامه با ایمیل
   RSS Feed  راهنمایی




ارسال مطلب

جوک، اس ام اس و مطالب جالب خود را برای ما بفرستید.

فرستادن مطلب (کلیک کنید)

شماره ارسال SMS از طریق موبایل: 0935-6243988


تبادل لینک


Friday, January 03, 2014

تاریخ اجتماعی تهران

وقتی که رضا خان میر پنج در اسفند 1299 با همکاری سید ضیا دست به یک کودتای نظامی زد و مقدمات انقراض سلسله قاجار را فراهم ساخت، اطلاعیه ای منتشر کرد تحت عنوان "من حکم می کنم" و آن را به در و دیوار چسبانید. متن اطلاعیه از این قرار است:

ماده‌ی اول ـ تمام اهالی شهر تهران باید ساکت و مطیع احکام نظامی باشند.

ماده‌ی دوم ـ حکومت نظامی در شهر برقرار و از ساعت 8 بعدازظهر غیر از افراد نظامی و پلیس مأمور انتظامات شهر، کسی نباید در معابر عبور نماید.

ماده‌ی سوم ـ کسانی که از طرف قوای نظام و پلیس مظنون به اخلال آسایش و انتظامات واقع شوند، فوراً جلب و مجازات سخت خواهند شد.

ماده‌ چهارم ـ تمام روزنامه‌جات و اوراق مطبوعه تا موقع تشکیل دولت به کل موقوف و برحسب حکم و اجازه که بعد داده خواهد شد، باید منتشر شوند.

ماده‌ پنجم ـ اجتماعات در منازل و نقاط مختلفه به کلی موقوف و در معابر هم اگر بیش از سه نفر گرد هم باشند، با قوه‌ قهریه متفرق خواهند شد.

ماده‌ ششم ـ درب تمام مغازه های شراب‌فروشی و عرق‌فروشی، تئاتر و سینما و فتوگرافی ها و کلوپ های قمار باید بسته شود و هر مست که دیده شود، به محکمه‌ نظامی جلب خواهد شد.

ماده‌ی هفتم ـ تا زمان تشکیل دولت، تمام ادارات و دوائر دولتی، غیر از اداره‌ی ارزاق تعطیل خواهند بود. پست‌خانه، تلفن خانه، تلگراف خانه هم مطیع این حکم خواهند بود.

ماده‌ی هشتم ـ کسانی که در اطاعت از مواد فوق خودداری نمایند به محکمه‌ی نظامی جلب و به سخت ترین مجازات‌ها خواهند رسید.

ماده‌ی نهم ـ کاظم خان به سمت کماندانی شهر انتخاب و معین می شود و مأمور اجرای مواد فوق خواهد بود.

14 جمادی الثانی 1339
رئیس دیویزیون قزاق اعلیحضرت اقدس شهریاری و فرمانده کل قوا ـ رضا (*)

برای آن که با اوضاع و احوال آن روز ایران آشنا شوید، نکاتی از کتاب "تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم" نوشته جعفر شهری را برایتان نقل می کنم تا بدانید تا رسیدن به ایران جدید چه راه های پر سنگلاخی را پشت سر نهاده ایم. کتاب شش جلدی جعفر شهری را به مثابه یک دکان سمساری می دانند. جعفر شهری، در این مجموعه از زمان هایی می گوید که در آن هنوز مردم تقویم تاریخ خود را گرد رخدادهای بزرگ سامان می دادند و شاخص های تاریخشان، وقایعی چون سال قحطی و سال مشمشه بود. شناسنامه ای در کار نبود و هر کس نام و کنیه ای داشت که تبار یا حرفه یا ویژگی جسمانی اش را می شناساند.

در تهران قدیم، حتی برای رساندن نامه ای، مردم نیازمند این روابط شخصی بودند، کما این که وقتی کسی برای گریز از غربت مشهد، نامه ای به مادرش به تهران می فرستاد، نشانی اش را چنین می نوشت:

از مشهد به تهران، حیاط شاهی، دم چنار، به دست کربلایی بقال رسیده، زحمت کشیده به منزل حاج الله یار رسانیده، خدیجه خانم دریافت فرمایند، قبول زحمت کرده، به حاج مهدی صراف کوچه ی حوله باف ها برسانند.

تهران آن زمان خندق داشت و از پنج محله تشکیل می شد و سیزده دروازه حدود آن را مشخص می کرد. رفت و آمد به شهر تنها بین اذان صبح و غروب میسر بود و عوارضی به همراه داشت.

خندق ها محل سکونت الواط و به قول جعفر شهری: "اراذل و فقرا و غربا و کولی ها و شتر دزدان و فواحش و دراویش و قلندران بود. چرس و بنگ و حشیش در آن رواج داشت و دوغ وحدتش مشهور بود، گاهی هم در شب های مهتاب محل تمرین ساز و کمانچه تازه آواز خوان ها و مطرب های مبتدی بود." بعد از چندی، خندق ها را پر کردند و دروازه ها ویران شد و چهار خیابان شهباز، شاه رضا، سی متری، و شوش، در محل آنها احداث گردید.

شب ها، بعد از غروب آفتاب و زدن شیپور بگیر و ببند، محله های تهران دویست و پنجاه هزار نفری، در قرق نایب هایی بود که با مشتی داروغه، جان و مال مردم را در چنگ قدرت خود داشتند، اصل حاکم بر نظام قضایی این بود که: تا نباشد چوب تر / فرمان نبرد گاو و خر!

دیری نپایید که اتومبیل و کامیون هم به تهران آمد. خیابان چراغ گاز که پیشتر محل گرد آمدن و تعمیر گاری ها بود به مرکز گاراژ ها بدل شد. رانندگان منزلتی عجیب یافتند. در آمدشان سرشار بود و مایه مباهات هر دخترداری این بود که شوفری به خواستگاری دخترش برود.

سال ها طول کشید تا مردم وسایل قدیمی رفت و آمد، مانند اسب و الاغ و قاطر و شتر و کجاوه و پالکی و عماری و کالسکه و درشکه و دلیجان را رها کرده و به ماشین روی آوردند.

بسیاری از مردم از ماشین گریزان بودند یا آن را در شمار عجایب هفتگانه می انگاشتند و مانند دوچرخه از علایم آخر الزمان می دانستند.

می گفتند: همان مرکب هایی هستند که خبرشان رسیده که نه خر هستند و نه اسب و بدون کاه و جو و یونجه و علیق حرکت می کنند. و با ظهور آن ها زمان به آخر می رسد!

هم زمان با این تحولات، چراغ گازی و ماشین دودی و اندکی بعد چراغ برق هم به تهران رسید و بخش های مهمی از شهر را از خاموشی شبانه نجات داد.

طولی نکشید که سید ضیا، کباده کش نوعی تجدد دوست شد. شاید برنامه ی کابینه ی او که به کابینه ی سیاه و کابینه نیم بند شهرت داشت و به معماری انگلیس بر سر کار آمده بود به ناکامی تجربه ی تجدد در ایران کمک کرد. جعفر شهری، سیاهه ای از اقدامات و تصمیمات کابینه ی سید ضیا الدین تهیه کرده که نمونه هایی از آن عبارتند از:

** هر کاسب، به جز نانوا و کله پز و حمامی، باید دکان خود را اول آفتاب باز، و اول غروب تعطیل کند.

** هیچ کاسب، به جز بقال و پزنده و نانوا، حق ندارد روز های جمعه دکان خود را باز و داد و ستد کند.

** هر نانوا، مکلف است برای نان ها که از تنور بیرون می آید، سکوی آجری بسازد.

** هر خوراکی فروش، اعم از نانوا و قصاب و کله پز و آبگوشتی و کبابی و یخنی پز و فرنی پز، باید کف دکان خود را آجر فرش کند.

** سگ های خانگی باید قلاده شده زنجیر داشته باشند.

** کبوتربازی اکیدا قدغن است.

** سر بریدن حیوانات، امثال گوسفند و مرغ و خروس در انظار و ملا عام بکلی ممنوع است.

** داد زدن توی کوچه ها، توسط طواف، دوره گرد، طبقی، کاسه بشقابی، قبا ارخالقی، قفل و کلیدی، میوه فروشی، گردویی، و امثال آن و همچنین تعارف و اصرار کسبه به مشتری و بفرما زدن چلویی و آبگوشتی و غیره ممنوع.

** از این تاریخ، کلیه ی احزاب منحل می شود.

** مصرف تریاک و شیره در انظار و قهوه خانه ها ممنوع.

** هیچ کس از اهالی حق ندارد در معابر به قضای حاجت بپردازد.

** قداره کشی و نزاع و عربده کشی و حمل کارد، چاقو، قمه و قداره، موجب مجازات سنگین است.

** نابینایان باید بازوبند از پارچه ی زرد و عصا در دست داشته باشند.

** اجتماعات خیابانی قدغن است.

** معرکه گیری، مار گیری، تلکه گیری، گدایی، کلاشی، رمالی، دعا نویسی و ولگردی، ممنوع.

** آب خزینه های حمام باید همه هفته تعویض شود.

** کوره های حمام باید دودکش داشته باشند.

جعفر شهری، در کتاب شش جلدی "تاریخ اجتماعی تهران" رمز و راز حرکت های بزرگ اجتماعی را در جزئیات ذهن و زندگی مردم کوچه و خیابان سراغ می کند و با گردآوری بخش عظیمی از فرهنگ عوام، خدمتی ماندگار به تاریخ ایران می کند.

(*) منبع

Labels:



لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید:

Copyright by www.3Jokes.com