Thursday, November 28, 2013
خاطرات بامزه شما - سری 15
امتحان رانندگی داشتم، افسر پرسید: جفت راهنما در چه مواقعی استفاده می شه؟
گفتم: تو عروسی!
هیچی دیگه... قبول نشدم!
اونایی که خدمت رفتن باید یادشون باشه قبل از خاموشی همه جلوی تختشون خبردار می ایستن و از نفر اول شروع می کنن به شمارش و آمارگیری! نفر اول باید بلند بگه ۱، نفر دوم ۲ و… وقتی نوبت پسر عموم رسیده، بلند گفته: هُپ!
ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﭘﺎﺭﮎ ﻗﺪﻡ می زﺩﻡ ﮐﻪ ﯾﻪ ﺯﻧﯽ ﺑﺎ ﺳﮕﺶ ﺍﺯ ﺭﻭﺑﺭﻭ اومد، ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺳﮕﺶ ﮔﻔﺖ: ﻋﺰﯾﺰﻡ! ﺑﺮﻭ ﮐﻨﺎﺭ بذﺍﺭ ﻋﻤﻮ ﺭﺩ ﺷﻪ!
ﺍﻟﺎﻥ ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪه اﻡ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻋﺰﺕ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ ﺑﻬﻢ ﻓﺤﺶ ﺩﺍﺩ؟!
فرستنده: 09355449428
ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺧﺎله ام گفتم: ﺍﺳﻢ ﺩﻭﺳﺘﺎﯼ ﻣﻬﺪﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺑﮕﻮ. گفت:
ﻧﮕﺎﺭ، ﻻﻟﻪ، ﺑﻬﻨﺎﺯ، ﺁﻧﺎﻫﯿﺘﺎ، ﻣﺮﺟﺎﻥ، ﺳﻮﮔﻨﺪ...
گفتم: ﺗﻮ ﻣﻬﺪﺗﻮﻥ ﭘﺴﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﺪ؟
گفت: ﺁﺭﻩ، ﻭﻟﯽ ﻣﻦ چی کار ﺑﻪ ﺍﻭن ها ﺩﺍﺭﻡ؟!
فرستنده: 09355449428
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﻮﺍﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺷﺪﻡ، ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ می خوﺍست ﺑﻘﯿﻪ ﭘﻮﻝ ﺭﻭ ﺑﺪﻩ ﺻﺪ ﺗﻮمنی ﻧﺪﺍﺷﺖ، ﮔﻔﺖ: ﺑﻪ ﺟﺎﺵ ﺩﺭ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺑﺒﻨﺪ!
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﻬﻢ ﭘﻮﻝ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﺮﻡ ﺧﺮﯾﺪ، می گم: ﺗﻮ ﮐﻪ ﭘﻮﻝ ﻣﯽ ﺩﯼ، ﯾﻪ ﮐﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺪﻩ، ﺯﯾﺎﺩ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﻭﻧﻢ، ﻣﻦ بچه ات هستم ﻣﺜﻼ!
ﻣﯽ ﮔﻪ: ﺗﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻨﯽ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ!
فرستنده: 09355449428
بعد از کلاس، به دختره گفتم: جزوه تون رو بدید کپی کنم. کپی بسته بود، بهش گفتم من وسیله دارم تو شهر می رم، شما هم بیاید که جزوه رو کپی کنم، اون هم گفت می شه دوستام هم بیان؟ من گفتم شرمنده، ماشین من کوپه هست فقط واسه ۲ نفر جا هستش! یهو یه نیش خند زد، بعد رفت پیش دوستاش و پچ پچ کرد، اومد که بریم. تو راه هی سوال می پرسید که اسمتون چیه و... دوستاش به فاصله چند قدم عقب تر از ما می آمدند تا رسیدیم در دانشگاه و رفتیم نزدیک ماشین. وقتی در وانت رو باز کردم قیافه اش دیدنی بود! یهو دوستاش شروع کردن به خندیدن! من هم یهو زدم زیر خنده، دختره هم ۲-۳ تا فحش داد، جزوه اش رو هم نداد رفت پیش دوستاش!
فرستنده: 09355449428
یه دختری منو اد کرده!
قسمتی از چت:
دختر: سلام
من: سلام
دختر: نه، مثل این که کم کم داره ازت خوشم میاد!
فرستنده: 09355449428
پسرخاله ام اومده خونه، می گه یک ماه دیگه می خواهیم بریم ایتالیا.
داداشم بهش گفت: روزه ای؟
پسرخالم: آره
داداشم: الان گ...ه زیادی خوردی روزه ات باطل شد!
یکی از آشناها تلوزیون ال سی دی خریده بود، بهش گفتم: مبارک باشه، ال سی دیه یا ال ای دی؟
گفت: نه گاگول! ال جیه، ال جی!
فرستنده: 09355449428
پسر داییم دانشجوی ترم اول پزشکیه. سر شام مامانش سی تی اسکن سرشو آورد بهش داد، گفت: مامان یه نگاه به این بیانداز.
اینم گرفت جلوی نور، درجا گفت: وااااااااای!
زنداییم رنگش پرید، گفت: چیه؟
گفت: دور اون قسمت از مغزت که مربوط به آشپزی می شه رو جلبک گرفته!
زن داییم همچین زد پس سرش همونم که تو یه ترم خونده بود از سرش پرید!
فرستنده: 09355449428
- ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﮔﻪ ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ چه کاﺭ می کنی؟
- ﯾﻪ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﻡ چشم ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﺭﺁﺩ!
داﺩﺍﺷﻢ دیشب کلی تقلب ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍی ﺍﻣﺘﺤﺎن فیزیکش، صبح یاﺩﺵ ﺭفت ﺑﺒﺮﻩ. ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭﺑﺴﺖ ﮔﺮفت ﺭفت ﺳﺮ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻬﺶ ﺑﺮﺳﻮﻧﻪ!
فرستنده: 09355449428
به مادرم می گم "روآندا" تو کدوم قاره است؟ می گه آفریقا. می گم از کجا می دونستی؟ می گه از اسمش معلومه، مثل زلاندنو!
اطلاعات عمومی یعنی بیداد می کنه توی خونه ما.
نظافتچی میاد خونه مون، مامانم قبلش اتاق منو جمع می کنه زشت نباشه یه وقت!
من تا سوم دبستان فکر می کردم ما خیلی پولداریم که به جای یه مسواک، چهار پنج تا مسواک داریم و هر شب با هر کدوم دلم خواست می تونم مسواک بزنم!
بچه فامیلمون کلاس زبان می ره، اومد آی دی منو حرف به حرف بخونه. رسید به@، یه کم فکر کرد گفت a با مقنعه!
فرستنده: فرزانه
یه پسرخاله دارم که هنوز سه سالش تموم نشده و نمی دونه “زرافه” چیه؟ مامانم اومد براش توضیح بده که قشنگ متوجه بشه، گفت: زرافه یه حیوون خیلی گنده است، خیلی خیلی بزرگه، از دایی هم بزرگتره!
فکر کنم حضورم تو خونه اون قدر ها هم بد نیست! می تونه به رشد علمی این بچه ها کمک کنه!
فرستنده: 09355449428
دیشب خونه مامان بزرگم بودیم. یه دختر دایی دارم به زور قدش دو وجبه و تازه 6 سالش شده...
دیدم یه گوشه نشسته بدجوری تو فکره...
رفتم بهش گفتم چی شده عزیزم؟!
گفت به نظر تو وقتی عاقد ازم پرسید آیا با مهریه 1385 (سال تولدش) سکه وکیلم، من بگم با اجازه پدر و مادر و بزرگترا بله یا نه سریع بگم بله؟!
فرستنده: فرزانه
امروز تو مترو بودم داشتم عکس های گوشیمو می دیدم، رفتم رو عکس بعدی، یارو می گه بزن عکس قبلیو من کامل ندیدم!
فرستنده: فرزانه
ﺩﺧﺘﺮ داییم ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ می گه:
ﭼﺮﺍ ADSL ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺮﻩ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ؟ بهش می گم: ﮐﺪﻭﻡ ﭼﺮﺍغ ها ﺭﻭﺷﻨﻪ؟
می گه: ﭼﺮﺍﻍ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﻭ ﻣﻬﺘﺎﺑﯽ ﺁﺷﭙﺰﺧﻮﻧﻪ!
فرستنده: لواشک پاستیل زاده
Labels: Tanz