Sunday, February 05, 2012
فقر
فقر، چیزی را "نداشتن" است، ولی آن چیز پول نیست، طلا و غذا نیست.
فقر، همان گرد و خاکی است که بر کتاب های فروش نرفته یک کتابفروشی می نشیند.
فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است، که روزنامه های برگشتی را خرد می کند.
فقر، کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند.
فقر، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود.
فقر، همه جا سر می کشد.
فقر، شب را "بی غذا" سر کردن نیست،
فقر، روز را "بی اندیشه" سر کردن است.
Labels: Nice
لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید: