3Jokes . com

Funny Jokes, Funny Pictures

tmplt

خبرنامه

   RSS Feed  کانال تلگرام
   RSS Feed  فبسیوک
   RSS Feed  عضویت در خبرخوان
   RSS Feed  خبرنامه با ایمیل
   RSS Feed  راهنمایی




ارسال مطلب

جوک، اس ام اس و مطالب جالب خود را برای ما بفرستید.

فرستادن مطلب (کلیک کنید)

شماره ارسال SMS از طریق موبایل: 0935-6243988


تبادل لینک


Thursday, February 02, 2012

مادرشوهر و مادرزن

شهین خانم و مهین خانم توی خیابون به هم رسیدند، بعد از کلی احوالپرسی و چاق سلامتی شهین خانم پرسید: راستی از دخترت چه خبر؟ دو سالی باید باشه که ازدواج کرده، از زندگیش راضیه؟ بچه دار شد؟

مهین خانم یه بادی به غبغب انداخت و گفت :
آره جونم، این پسره، شوهرش، مثل پروانه دور سرش می چرخه، اون سال اول عروسی که دائم مسافرت بودن، همه جا رو رفتن دیدن، عید اون سال هم رفتن اروپا برای من هم یه پالتوی خیلی قشنگ آورده بود، تو کارهای خونه هم نمی گذاره دست از سیاه به سفید بزنه، وقتی هم که حامله بود دیگه هیچی، این قدر بهش می رسید حالا هم که بچه شون به دنیا اومده تا پوشک بچه رو هم این عوض می کنه، آره شکر خدا خوشبخت شد بچه ام .

شهین خانم گفت شکر خدا، ببینم پسرت چه کار می کنه؟ از زنش راضیه؟

مهین خانم یه آهی کشید و یه پشت چشم اومد که ای خواهر نگو که دلم خونه، پسر بدبختم هر چی درمیاره همش خرج مسافرت این دختره می کنه، انگار زمین خونه شون میخ داره! اون سال اول که اصلا توی خونه بند نبودن،اصلا فکر نمی کرد که بابا این بدبخت خرج این همه سفر رو از کجا بیاره، بعدش هم عیدیه رفتن دبی، دختره برا ننه اش رفته بود یه پالتو خریده بود ۱۰۰ دلار، پسره شده حمال خانواده زنش، طفلک بچه ام توی خونه عین یه کلفت کار می کنه، زنه دست از سیاه به سفید نمی زنه، حامله که شده بود این پسره دیگه رسما شده بود زن خونه، بعد هم که زایمان کرد حتی پوشک بچه اش رو می ده این پسر بد بخت عوض می کنه، آره خواهر طفلکم بدبخت شد!

Labels:



لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید:

Copyright by www.3Jokes.com