Wednesday, January 16, 2008
اشعار مذهبی (ویژه محرم)
زبان حال حر
سوارِ گمشده را از میان راه گرفتی
چه ساده صید خودت را به یک نگاه گرفتی
شبیه کشتی نوحی، نه! مهربان تر از اویی
که حرِّ بد شده را هم تو در پناه گرفتی
چنان به سینه فشردی مرا که جز تو اگر بود
حسین فاطمه! میگفتم اشتباه گرفتی
من آمدم که تو را با سپاه و تیر بگیرم
مرا به تیر نگاهی تو بی سپاه گرفتی
بگو چرا نشوم آب که دست یخزدهام را
دویدی و نرسیده به خیمهگاه گرفتی
چنان تبسم گرمی نشاندهای به لبانت
که از دل نگرانم مجال آه گرفتی
رسید زخم سرم تا به دستمال سفیدت
تو شرم را هم از این صورت سیاه گرفتی
پیش از آنی که عزادار محرم باشی
سعی کن در حرم دوست تو محرم باشی
خاک از حُرمت شش گوشه ی او حُرمت یافت
گر شوی خاک رهش قبله عالم باشی
منزلت نیست تو را بی مددِ مهرِ حسین
گر چه موسی شوی و عیسی مریم باشی
گر چه نیکوست به اندوه و غمش ناله زدن
سعی کن زینت این روضه و پرچم باشی
همره زمزم اشکی که تو را بخشیدند
می توان مُحرم بیت اللهِ اعظم باشی
به همان دست و سر و سینه ی مجروح قسم
شرط عشق است بر این زخم تو مرهم باشی
ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم
جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم
از عمق درون ناله و فریاد نمودیم
با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم
در حزب على اکبر و در خط حسینیم
دیوانه زنجیرى بین الحرمینیم
دارد همه هستى ما بوى گل یاس
شد رهبر ما عشق خدا حضرت عباس
موسى که به سیناى صفا رفت ز ما بود
منصور که بر دار بلا رفت ز ما بود
عیسى که به بیمار شفا داد زما بود
یحیى که سر از بهر خدا داد ز ما بود
آرى همه عشاق ز ما بوده و هستند
پیمانه شکستند که پیمان نشکستند
از غمت ذره ذره آب شدم
گل نبودم ولی گلاب شدم
هر زمانی که آب نوشیدم
یادت افتادم و کباب شدم
هر کجا شیر خواره ای دیدم
بی قرار غم رباب شدم
از غمت سالها گریستم و
در خُم عشق تو شراب شدم
پشت پایی زدم به هر چه که هست
تا که از عشق تو خراب شدم
یار می گوید حسین دلدار می گوید حسین
فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین
یاس می گوید حسین احساس می گوید حسین
در کنار علقمه عباس می گوید حسین
خاک می گوید حسین افلاک می گوید حسین
هر کسی که خورده شیر پاک می گوید حسین
ماه می گوید حسین، با آه می گوید حسین
آیه های حضرت الله می گوید حسین
یار می گوید حسین، دلدار می گوید حسین
در مدینه احمد مختار می گوید حسین
نار می گوید حسین، گلزار می گوید حسین
شاه مردان حیدر کرّار می گوید حسین
خار می گوید حسین، غمخوار می گوید حسین
فاطمه بین در و دیوار می گوید حسین
خاک می گوید حسین، افلاک می گوید حسین
مجتبی با سینه صد چاک می گوید حسین
خواب می گوید حسین، مهتاب می گوید حسین
منبر و سجاده و محراب می گوید حسین
گاه می گوید حسین بیگاه می گوید حسین
شمس و نجم و کهکشان و ماه می گوید حسین
هوش می گوید حسین، بیهوش می گوید حسین
بین خیمه کودکی مدهوش می گوید حسین
چاره می گوید حسین، بی چاره می گوید حسین
غنچه شش ماهه در گهواره می گوید حسين
شیر می گوید حسین، شمشیر می گوید حسین
در تن شه سنگ و نیزه و تیر می گوید حسین
حال می گوید حسین، گودال می گوید حسین
تازیانه بر تن اطفال می گوید حسین
لاله می گوید حسین، آلاله می گوید حسین
در خرابه دختری با ناله می گوید حسین
باده می گوید حسین دلداده می گوید حسین
بین دشمن اکبر شهزاده می گوید حسین
ابر می گوید حسین، بی صبر می گوید حسین
پیکرم حتی میان قبر می گوید حسین
زار می گوید حسین، غم بار می گوید حسین
قلب ما با هر تپش صد بار می گوید حسین
عود می گوید حسین، معبود می گوید حسین
دختری در آتش و در دود می گوید حسین
نور می گوید حسین، عاشور می گوید حسین
خواهری با پیکری رنجور می گوید حسین
یاس می گوید حسین، احساس می گوید حسین
در کنار علقمه عباس می گوید حسین
آدما دو دسته هستن
بعضی شون آدم پرستن
اونایى که حق پرستن
غیر حق نمى پرستن
چشاشون ابر بهاره
دلهاشون مدخل یاره
کار و بار زندگیشون
همه عمر بندگیشون
وقف بین الحرمینه
صرف ذکر یاحسینه
رو به قبله تا مى شینن
همه جاحرم مى بینن
اونا اهل آسمونن
روز و شب روضه مى خونن
دوست دارن کفن نگیرن
تو سینه زدن بمیرن
چشم به راه یار مى دوزن
پاى پرچمش مى سوزن
تو محرما عجیبن
شبیه آقا غریبن
اگه کربلا نبودن
همه شون سینه کبودن
روزه عطش مى گیرن
عاقبت تشنه مى میرن
همه در تاب و تب هستن
خاک پاى زینب هستن
دلشون کعبه عشقه
تو خرابه دمشقه
صحن بین الحرمینه
قبرعباس و حسینه
پادشاه عالم عینن
چون که نوکرحسینن
اگه دیدن کربلا رو
قسمش مى دن خدا رو
بیا تا دورش بگردم
دیگه زنده برنگردم
همه دنبال حسینن
همه شون مال حسینن
هر وقت که من آب مى خورم دلم می ره کرب و بلا
می گم حسین کى می رسه به ضریحت لباى ما
پیرهن مشکی منو مادر تو دوخته برام
دعوت شدم به هیئتت فقط بگم تورو مى خوام
یه روز میام به کربلا هستیمو من مى دم برات
با یه دل شکسته و رنگ همون خال سیاه
میون بین الحرمین غرق تماشات می مونم
من به کجا نگاه کنم نمى دونم نمى دونم
هزار تا خورشید و قمر اگه بهاى جون باشه
جونمو من براى کسى جز تو فدا نمى کنم
مهربونى که عمریه منو تحمل مى کنى
من به تو وفا نمى کنم به تو وفا نمى کنم
خودت آقا خوب مى دونى به آخر رسیدم
ولى بازم عاشقتم تو رو رها نمى کنم
اگه به دورم قفس درو بروم بسته شده
ولى دل کوچیکمو از تو جدا نمى کنم
حسین عزیز فاطمه
فرستندگان:09354060271 و 09355449428
Labels: Nice
لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید: