Wednesday, April 11, 2007
مرگ قو
شنيدم كه چون قوي زيبا بميرد
فريبنده زاد و فريبا بميرد
شب مرگ، تنها، نشيند به موجی
رود گوشه اي دور و تنها بميرد
در آن گوشه چندان غزل خواند آن شب
كه خود در ميان غزلها بميرد
گروهي بر آنند كين مرغ شيدا
كجا عاشقي كرد، آنجا بميرد
شب مرگ، از بيم، آنجا شتابد
كه از مرگ غافل شود تا بميرد
من اين نكته گيرم كه باور نكردم
نديدم كه قويي به صحرا بميرد
چو روزي ز آغوش دريا بر آمد
شبي هم در آغوش دريا بميرد
تو درياي من بودي آغوش وا كن
كه مي خواهد اين قوي زيبا بميرد
« دكتر حميدي شيرازي »
Labels: Nice
لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید: