Thursday, November 09, 2006
مادر
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن، پسری را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود.
پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: 25 سال قبل، در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی. فقط خواستم بگویم
تولدت مبارک
پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت،
ولی مادر دیگر در این دنیا نبود...
پشت خط مادرش بود.
پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت: 25 سال قبل، در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی. فقط خواستم بگویم
تولدت مبارک
پسر از این که دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت. وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت،
ولی مادر دیگر در این دنیا نبود...
Labels: Nice
لطفا برای حمایت از ما از محصولات فروشگاه دیدن کنید: